مجموعه نبرد با شیاطین (نسخه دوم : دزد شیطانی) این کتاب درباره پسری است که نورهای زیادی را میبیند خیلیها به این خاطر که او قضیه نورها را فاش کرده او را یک انسان دیوانه میدانند.به همین علت او بسیار تنها شدهاست. تا روزی به طوری اتفاقی نورها را کنار یکدگر میچیند و ناگهان دروازهای به سوی سرزمین دیمونتاها باز میشود و اربابی شیطانی از آن بیرون آمده و پسر را با خود میبرد. پسر که از موضوع تنهاییش خیلی ناراحت بوده با استفاده از استعداد خود در جادوگری یکی از شیاطین را با استفاده از جادوی دگردیسی تغییر میدهد و به یک کودک تبدیل میکند و اسم او را از آرتری به آرت تغییر میدهد.اما صفات او همچنان در او باقی مانده.او باور میکند که آرت برادرش میباشد. تا روزی آن ارباب شیطانی آن موجود دگردیسی شده را توسط موجود شیطانی به نام کاداور به سرزمین دمونتاها بر میگرداند ولی پسرک دست از تلاش بر نمیدارد و به دنبال کسی که فکر میکند برادر کوچکش است پا به دنیای شیاطین میگذارد (دموناتا) در بین راه با جادوگری بسیار قوی به نام برانابوس بر میخورد.برانابوس که از جنگندههای بسیار قوی بود پسرک را بعد از ماجرایی در گروه خود راه میدهد پس از یک جنگ برانابوس به پیمی برد که او می تواند تکههای نوری که پنجرهها (وسیله ای برای عبور و مرور از سرزمینهای مختلف) را می سازد ببیند و سریع تر از هر کس دیگری پنجره بسازد با او عهد می بندد اگر او پنجره ای به سمت کا - گاش (که سلاح افسانه ای است که قادر است دنیا را از بین ببرد؛ چه دموناتا، و چه دنیای انسان ها) باز کند برانابوس به او کمک میکند که برادرش آرت را پیدا کند و او را با خود میبرد. تا بعد از ماجراهایی پسرک که راز برادرش را از یاد برده بود به یاد میآورد و به خانه پیش خانواده اش باز میگردد ولی پس از برگشت به خانه میفهمد که هفت سال از زمانی که خانه را ترک کرده میگذرد در حالی که او فکر میکرده تنها چند هفته از آن روز گذشته کمی بعد متوجه میشود که جز دردسر برای خانواده اش چیزی نیست پس دوباره نزد برانابوس باز میگردد در آن هنگام پی میبرد که خودش قطعهای از کا - گاش بوده است .
:: موضوعات مرتبط:
كتاب هاي درباره شيطان پرستي و فراماسونري ,
,
:: برچسبها:
دزد شيطاني ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
:: ادامه مطلب